نگران به نظر مي رسيد ، گاه شمشير مي زد وگاه به آسمان نگاه مي كرد ،اين رفتارش برايم جاي تعجّب داشت . طاقت نياوردم ، جلورفتم وبيان داشتم : مولاي من اين رفتار شما برايم عجيب است . در گرماگرم كارزار، شمشيرزدن را وا مي نهي وبه آسمان خيره مي شوي! اين چه كاري است كه ازدشمني كه به سويتان آمده مهمتر است؟! فرمود: روز به نيمه رسيده وهنگام اذان نزديك است.نمي خواهم نماز اولّ وقت را از دست بدهم . سفينه البحار . ج 2ص.44 خيلي عاشق نماز بود. تافرصتي پيدا مي كرد، مي ايستاد به نافله خواندن ،توي نمازش انگار روي زمين نبود هر كس اين نماز را مي ديد عاشق مناجات با خدا مي شد. شرح نهج البلاغه فيض الاسلام ص1235 بعدازنماز احساس سبكي مي كرد.نگاه كرد ديدخون زيادي ازپايش رفته اما از تير خبري نيست .كار حسين(ع) بود. براي در آوردن تيري كه دراسخوان، خانه كرده بود،ميانه ي نمازِعلي (ع)وهنگام سجده اوست.

نظرات شما عزیزان:

نام :

آدرس ایمیل:

وب سایت/بلاگ :

متن پیام:

نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

 

 

 

عکس شما

آپلود عکس دلخواه: